آموزش رنگ ها به انگلیسی
با این که در تعیین سطح زبان انگلیسی، رنگها معمولا در سطوح a2 قرار میگیرند، اما آموزش رنگ ها به انگلیسی چیزی فراتر از حفظ کردن چند اسم است. وقتی این رنگها را بشناسید در توصیف محیط، هنر، مد یا علوم گیراتر و جذابتر ظاهر خواهید شد.
مانند زبان فارسی، در انگلیسی هم چندین رنگ اصلی و رنگ فرعی وجود دارد. همچنین رنگهایی نیز وجود دارند که ممکن است حتی نیتیوها هم اسمشان را ندانند. تمام این رنگ ها به انگلیسی با ترجمه در ادامه آورده شده است.
اگر به دنبال یادگیری و تقویت مکالمه انگلیسی هستید، پیشنهاد ما به شما شرکت در دوره های مکالمه زبان انگلیسی سفیر مشهد است.
لیست رنگ ها به انگلیسی
50 رنگ پرکاربرد در جدول زیر به همراه معنی و تلفظ آورده شده است. این رنگ ها در آموزش تخصصی مکالمه زبان انگلیسی میتوانند کمک بزرگی به جذاب تر کردن توصیفاتتان بکنند. سعی کنید در کنار خواندن تلفظ فارسی آنها به تلفظ انگلیسی یا همان حروف فونتیک نیز توجه کنید تا چشمتان به خواندن چنین ساختاری عادت کند.
| رنگ | معادل انگلیسی | تلفظ انگلیسی | رنگ |
| قرمز به انگلیسی | Red | /rɛd/ | |
| آبی به انگلیسی | Blue | /bluː/ | |
| زرد به انگلیسی | Yellow | /ˈjɛloʊ/ | |
| سبز به انگلیسی | Green | /ɡriːn/ | |
| نارنجی به انگلیسی | Orange | /ˈɔːrɪndʒ/ | |
| بنفش به انگلیسی | Purple | /ˈpɜːrpl/ | |
| صورتی به انگلیسی | Pink | /pɪŋk/ | |
| سفید به انگلیسی | White | /waɪt/ | |
| سیاه به انگلیسی | Black | /blæk/ | |
| خاکستری به انگلیسی | Gray / Grey | /ɡreɪ/ | |
| قهوه ای به انگلیسی | Brown | /braʊn/ | |
| بژ به انگلیسی | Beige | /beɪʒ/ | |
| طلایی به انگلیسی | Gold | /ɡoʊld/ | |
| نقره ای به انگلیسی | Silver | /ˈsɪlvər/ | |
| ارغوانی به انگلیسی | Violet | /ˈvaɪələt/ | |
| لاوندر به انگلیسی | Lavender | /ˈlævəndər/ | |
| نیلی به انگلیسی | Indigo | /ˈɪndɪɡoʊ/ | |
| فیروزهای به انگلیسی | Turquoise | /ˈtɜːrkwɔɪz/ | |
| یخی به انگلیسی | Aquamarine | /ˌækwəˈmɑːriːn/ | |
| ارکیده ای به انگلیسی | Orchid | /ˈɔːrkɪd/ | |
| زرشکی به انگلیسی | Maroon | /məˈruːn/ | |
| قرمز خونی به انگلیسی | Crimson | /ˈkrɪmzən/ | |
| سرخابی به انگلیسی | Fuchsia | /ˈfjuːʃə/ | |
| مرجانی (نارنجی مایل به قرمز) به انگلیسی | Coral | /ˈkɔːrəl/ | |
| زمردی به انگلیسی | Emerald | /ˈɛmərəld/ | |
| زیتونی به انگلیسی | Olive | /ˈɒlɪv/ | |
| لیمویی به انگلیسی | Lime | /laɪm/ | |
| نعنائی به انگلیسی | Mint | /mɪnt/ | |
| خاکی به انگلیسی | Khaki | /ˈkɑːki/ | |
| عاجی به انگلیسی | Ivory | /ˈaɪvəri/ | |
| کرم به انگلیسی | Cream | /kriːm/ | |
| هلوئی به انگلیسی | Peach | /piːtʃ/ | |
| شتری به انگلیسی | Camel | /ˈkæməl/ | |
| نسکافه ای به انگلیسی | Mocha | /ˈmoʊkə/ | |
| فندقی به انگلیسی | Chestnut | /ˈtʃɛsnʌt/ | |
| صورتی روشن به انگلیسی | Salmon | /ˈsæmən/ | |
| آجری تیره به انگلیسی | Rust | /rʌst/ | |
| مسی به انگلیسی | Copper | /ˈkɒpər/ | |
| برنز به انگلیسی | Bronze | /brɒnz/ | |
| خاک تیره به انگلیسی | Slate | /sleɪt/ | |
| اناری به انگلیسی | Ruby | /ˈruːbi/ | |
| یاقوتی به انگلیسی | Sapphire | /ˈsæfaɪər/ | |
| لاجوردی به انگلیسی | Azure | /ˈæʒər/ | |
| آبی تیره به انگلیسی | Navy | /ˈneɪvi/ | |
| فیروزه ای مایل به سبز به انگلیسی | Teal | /tiːl/ | |
| فیروزه ای روشن به انگلیسی | Cyan | /ˈsaɪən/ | |
| خاکی روشن به انگلیسی | Tan | /tæn/ | |
| زرد کُردنی به انگلیسی | Mustard | /ˈmʌstərd/ | |
| زرد طلایی به انگلیسی | Amber | /ˈæmbər/ |
علاوه بر رنگ ها به زبان انگلیسی که در جدول قبل آوردیم، رنگهای ایرانی نیز وجود دارند که در سراسر دنیا با نام زیبای ایران شناخته شده هستند. در جدول زیر مجموعه کامل رنگهای Persian در طبقه بندی بین المللی است که معمولا در طراحی دیجیتال، نقاشی و پروژههای هنری مرتبط با فرهنگ ایرانی به کار میروند:
| رنگ | معنی | تلفظ انگلیسی | تلفظ فارسی |
| Persian Strong Blue | آبی ایرانی پررنگ و عمیق، مشابه آبی لاجوردی | /ˈpɜːʃən strɔŋ bluː/ | پرشِن استرانگ بلو |
| Persian Pale Blue | آبی کم رنگ | /ˈpɜːʃən peɪl bluː/ | پرشِن پِیل بلو |
| Persian Vivid Pale Blue | آبی روشن و زنده با ته مایه سرد | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd peɪl bluː/ | پرشِن ویوید پِیل بلو |
| Persian Vivid Blue | آبی زنده و براق مانند کاشیهای فیروزهای تیره | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd bluː/ | پرشِن ویوید بلو |
| Persian Grayish Purplish Blue | آبی مایل به خاکستری با ته رنگ بنفش | /ˈpɜːʃən ˈɡreɪɪʃ ˈpɜːplɪʃ bluː/ | پرشِن گِرِیش پِرپلیش بلو |
| Persian Vivid Purplish Blue | آبی زنده با درخشش بنفش، شبیه نیلی | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd ˈpɜːplɪʃ bluː/ | پرشِن ویوید پِرپلیش بلو |
| Persian Strong Reddish Brown | قهوه ای مایل به قرمز، شبیه رنگ خاک رس ایرانی | /ˈpɜːʃən strɔŋ ˈrɛdɪʃ braʊn/ | پرشِن استرانگ رِدیش براون |
| Persian Grayish Green | سبز مایل به خاکستری، ملایم و طبیعی | /ˈpɜːʃən ˈɡreɪɪʃ ɡriːn/ | پرشِن گِرِیش گرین |
| Persian Dark Grayish Green | سبز تیره و خاکی با ته مایه خاکستری | /ˈpɜːʃən dɑːk ˈɡreɪɪʃ ɡriːn/ | پرشِن دارک گِرِیش گرین |
| Persian Brilliant Bluish Green | سبز-آبی درخشان، نزدیک به فیروزه ای | /ˈpɜːʃən ˈbrɪljənt ˈbluːɪʃ ɡriːn/ | پرشِن بریلیِنت بلوئیش گرین |
| Persian Moderate Bluish Green | سبز ملایم مایل به آبی | /ˈpɜːʃən ˈmɒdərɪt ˈbluːɪʃ ɡriːn/ | پرشِن مادِرِیت بلوئیش گرین |
| Persian Moderate Reddish Orange | نارنجی مایل به قرمز با درخشندگی متوسط | /ˈpɜːʃən ˈmɒdərɪt ˈrɛdɪʃ ˈɔːrɪndʒ/ | پرشِن مادِرِیت رِدیش آرنج |
| Persian Grayish Reddish Orange | نارنجی خاکی با ته مایه قهوهای | /ˈpɜːʃən ˈɡreɪɪʃ ˈrɛdɪʃ ˈɔːrɪndʒ/ | پرشِن گِرِیش رِدیش آرنج |
| Persian Vivid Reddish Orange | نارنجی قرمز زنده و پرنور | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd ˈrɛdɪʃ ˈɔːrɪndʒ/ | پرشِن ویوید رِدیش آرنج |
| Persian Moderate Orange | نارنجی ملایم و گرم | /ˈpɜːʃən ˈmɒdərɪt ˈɔːrɪndʒ/ | پرشِن مادِرِیت آرنج |
| Persian Vivid Orange | نارنجی روشن و شاد مانند رنگ غروب آفتاب | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd ˈɔːrɪndʒ/ | پرشِن ویوید آرنج |
| Persian Deep Purplish Pink | صورتی تیره مایل به بنفش | /ˈpɜːʃən diːp ˈpɜːplɪʃ pɪŋk/ | پرشِن دیپ پِرپلیش پینک |
| Persian Moderate Purplish Pink | صورتی ملایم با تهرنگ بنفش | /ˈpɜːʃən ˈmɒdərɪt ˈpɜːplɪʃ pɪŋk/ | پرشِن مادِرِیت پِرپلیش پینک |
| Persian Dark Purplish Pink | صورتی تیره با سایه بنفش | /ˈpɜːʃən dɑːk ˈpɜːplɪʃ pɪŋk/ | پرشِن دارک پِرپلیش پینک |
| Persian Vivid Reddish Purple | بنفش مایل به قرمز زنده، نزدیک به ارغوانی | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd ˈrɛdɪʃ ˈpɜːpl/ | پرشِن ویوید رِدیش پِرپل |
| Persian Vivid Purplish Red | قرمز با ته مایه بنفش زنده و درخشان | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd ˈpɜːplɪʃ rɛd/ | پرشِن ویوید پِرپلیش رِد |
| Persian Strong Purplish Red | قرمز-بنفش پررنگ و قوی | /ˈpɜːʃən strɔŋ ˈpɜːplɪʃ rɛd/ | پرشِن استرانگ پِرپلیش رِد |
| Persian Vivid Purplish Red | قرمز-بنفش روشن و شفاف | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd ˈpɜːplɪʃ rɛd/ | پرشِن ویوید پِرپلیش رِد |
| Persian Moderate Purplish Red | قرمز-بنفش ملایم و آرام | /ˈpɜːʃən ˈmɒdərɪt ˈpɜːplɪʃ rɛd/ | پرشِن مادِرِیت پِرپلیش رِد |
| Persian Vivid Red | قرمز زنده و خالص، شبیه لاکی ایرانی | /ˈpɜːʃən ˈvɪvɪd rɛd/ | پرشِن ویوید رِد |
نکته: در مقالات گذشته درباره آموزش اعداد به انگلیسی و آموزش اعضای بدن به انگلیسی نیز صحبت شده است. اگر دوست دارید دایره لغات خود را بالا ببرید میتوانید به این صفحات رجوع کنید.
تفاوت color و colour چیست؟
در واقع color و colour اساسا یک معنی و تلفظ دارند. تنها تفاوت این دو کلمه این است که Color بیشتر در آمریکا و colour در بریتانیا کشورهایی که انگلیسی بریتانیایی استفاده میشود.
این تفاوت به دلیل تغییرات تاریخی در زبان است. در قرن نوزدهم، نوآ وبستر تلاش کرد املاها را در انگلیسی آمریکایی سادهتر کند و حرف u را از کلماتی مثل colour حذف کرد تا نگارشها کوتاهتر و منطقیتر شود.
مثالهایی برای color (امریکایی):
Her favorite color is turquoise.
رنگ مورد علاقه او فیروزه ای است.
Can you color this picture for me?
میتونی این نقاشی رو برای من رنگ کنی؟
We need to add color to the design to make it pop.
ما نیاز داریم به طراحی، رنگ اضافه کنیم تا خودش رو نشان بده.
The color of autumn leaves is amazing.
مثال هایی برای colour (بریتانیایی)
My favourite colour is lavender.
رنگ مورد علاقه من لاوندر است.
She will colour the walls light blue.
او دیوارها را آبی روشن رنگ خواهد کرد.
They chose a bold colour for the logo.
آن ها یک رنگ برجسته برای لوگو انتخاب کردند.
The colour of those shoes matches your bag.
رنگ آن کفش ها با کیف تو هماهنگ است.
جایگاه رنگ ها در جمله کجاست؟
برخلاف زبان فارسی که رنگها در آن هم اسم و هم صفت هستند، در زبان انگلیسی رنگها فقط صفت به شمار میروند و قاعدتا باید قبل از اسم بیایند. عبارتی مانند a red car را در نظر بگیرید. در این عبارت car که به معنی ماشین است اسم جمله و red که به معنی قرمز است، صفت جمله به حساب میآید.
باید بدانید که اگر در جمله صفتهای دیگری هم داشتید، رنگ معمولا در میانه صفات جای میگیرد و نه در ابتدا یا انتها! با توجه به این نکته ترتیب قرارگیری رنگ در جمله به شکل زیر خواهد بود:
عدد / نظر / اندازه / سن / شکل / رنگ / مبدا / جنس / هدف / اسم
به مثال های زیر توجه کنید
a beautiful large old round red Italian wooden dining table
یک میز زیبای بزرگ قدیمی گرد قرمز ایتالیایی چوبی
my two amazing small new square blue French cotton shirts
دو تیشرت فوق العاده کوچک جدید مربع شکل آبی فرانسوی کتانی
صفت های رایج در کنار رنگ های انگلیسی
لیست اصطلاحات و صفت های همراه با رنگ ها
رنگها فقط برای توصیف ظاهری اشیا به کار نمیروند، بلکه اصطلاحات انگلیسی جالب بسیاری وجود دارد که میتوانید با استفاده از آنها مکالمات خود را جذابتر و نیتیوتر نشان دهید:
| اصطلاح | معنی | مثال |
| see red | عصبانی شدن | When he lied, I saw red. وقتی او دروغ گفت من عصبانی شدم. |
| caught red-handed | گرفتن مچ کسی حین انجام کاری | She was caught red-handed stealing. او حین دزدی گرفتار شد. |
| paint the town red | بیرون رفتن و خوش گذرانی کردن | After graduation, they painted the town red. بعد از فارغ التحصیلی آن ها خوش گذراندند. |
| in the red | بدهکار بودن / در وضعیت مالی بد بودن | This month we are in the red, expenses exceeded income. این ماه ما در وضعیت بد مالی هستیم، هزینهها از درآمد بیشتر شدند. |
| in the black | وضعیت مالی خوب داشتن | Finally the company is in the black. بلاخره شرکت در وضعیت مالی خوبی است. |
| white lie | دروغ مصلحتی | He told a white lie to avoid hurting her feelings. او دروغ مصلحتی گفت تا احساسات او را جریحه دار نکند. |
| with flying colours | موفق شدن به شکل عالی | She passed the exam with flying colours. او امتحان را به بهترین شکل پاس کرد. |
| true colours | نمایان شدن شخصیت واقعی | Under pressure, he showed his true colours. زیر فشار، او روی واقعی خود را نشان داد. |
| out of the blue | ناگهان، بدون اطلاع قبلی | The decision came out of the blue. تصمیم به شکلی ناگهانی گرفته شد. |
| green with envy | حسادت شدید داشتن | She was green with envy at their new car. او به ماشین جدید آنها حسودی میکرد. |
| tickled pink | خیلی خوشحال شدن | I was tickled pink to hear the news. من از شنیدم آن خبر خیلی خوشحال شدم. |
| once in a blue moon | خیلی به ندرت | They meet once in a blue moon. آنها به ندرت همدیگر را میدیدند. |
| grey area | منطقه خاکستری، نامشخص | The law has many grey areas. قانون چیزهای نامشخص زیادی دارد. |
| red tape | مقررات رسمی زیاد و دست و پاگیر | The application process is full of red tape. پروسه اپلیکیشن پر از مقررات دست و پا گیر است. |
| rose-tinted (or rose-colored) glasses | دیدن جهان با خوش بینی بیش از حد | He views life through rose-tinted glasses. او نسبت به زندگی بسیار خوش بین است. |
| black sheep | شخصی که با بقیه فرق دارد | He’s the black sheep of the family. او در خانواده با همه فرق دارد! |
| black and blue | کبود شدن یا آسیب دیدن جدی | After the accident, she was black and blue. بعد از تصادف، او آسیب دیده بود. |
| black tie | رسمی بودن لباس مراسم | It’s a black tie event tonight. امشب یک رویداد رسمی برگزار میشود. |
| black market | بازار غیرقانونی | They bought it on the black market. آنها آن را از بازار غیر قانونی خریدند. |
| silver lining | جنبه خوب در وضعیت بد | Losing the job had a silver lining — he found a better one. از دست دادن شغلش جنبه های مثبتی هم داشت؛ او یک کار بهتر پیدا کرد. |
| give the green light | اجازه دادن | The manager gave the green light for the project. مدیر اجازه انجام پروژه را داد. |
| gray matter | مغز، هوش | Use your gray matter before you speak. قبل از این که حرف بزنی، از مغزت استفاده کن! |
| off colour | احساس خستگی یا ناخوش بودن | He looked off colour yesterday. او دیروز خسته به نظر میرسید. |
| go down in (with) flying colours | شکست خوردن ولی به شکلی شرافتمندانه | A brave attempt: they went down with flying colours. یک تلاش شجاعانه: آنها به شکلی شرافتمندانه شکست خوردند. |
| raise a red flag | هشدار دادن | His late arrivals raise a red flag. دیر رسیدن او باعث هشدار دادن شد! |
| silver screen | صنعت سینما | She became famous on the silver screen. او در صنعت سینما معروف شد. |
| beet red | صورت پر از سرخی (خجالت / خشم) | He turned beet red when embarrassed. او از هنگام خجالت سرخ میشود. |
| as white as a sheet | رنگش پریدن از ترس یا شوک | She was as white as a sheet after the news. رنگش بعد از شنیدن خبر مثل کاغذ سفید شد. |
| tie someone to the mast / nail one’s colours to the mast | متعهد بودن بدون بازگشت | He nailed his colours to the mast on that decision. او روی تصمیمی که گرفته بود ایستاد. |
شعر برای آموزش رنگ ها به کودکان
This is a song about colors, colors
You see them all around.
There is red on the stop sign,
Green on a tree,
Blue in the sky and sea.
…
RED stand up,
BLUE stand up,
YELLOW and GREEN stand up.
RED sit down,
BLUE sit down,
YELLOW and GREEN sit down.
این ترانه درباره رنگهاست، رنگها
تو آنها را همهجا میبینی
روی تابلو توقف رنگ قرمز است
روی یک درخت رنگ سبز است
در آسمان و دریا رنگ آبی است
قرمز بایست
آبی بایست
زرد و سبز بایست
قرمز بنشین
آبی بنشین
زرد و سبز بنشین
Red, red strawberries
Red apples on the trees
Red hearts and poppies
We love the color red!
Orange, orange oranges
Orange juice and pumpkins
Orange lamp and mandarins
We love the color orange!
قرمز، قرمز توت فرنگیها
سیبهای قرمز روی درختان
دل ها و شقایق ها قرمز
ما رنگ قرمز را دوست داریم!
نارنجی، نارنجی پرتقالها
آب پرتقال و کدوها
لامپ نارنجی و نارنگیها
ما رنگ نارنجی را دوست داریم!
جمع بندی رنگ ها به انگلیسی
رنگ ها به انگلیسی میتوانند به شما کمک کنند توصیفات دقیقتری از اطرافتان داشته باشید. رنگ ها به زبان انگلیسی تنها به قرمز، زرد و آبی محدود نمیشوند، بلکه دریایی از رنگها وجود دارد که بعضی از آنها برای کسانی که سطح بالای انگلیسی هستند نیز آشنا نیست! پس یاد گرفتن رنگها را جدی بگیرید و سعی کنید مثل یک نیتیو از آنها در جمله استفاده کنید.
سوالات متداول
آیا ترتیب خاصی برای آوردن چند رنگ در جمله هست؟
وقتی قرار است چند رنگ در جمله به کار رود، قانون خاصی برای ترتیب آنها وجود ندارد. میتوانی آنها را طوری که منطقی به نظر برسد پشت سر هم بیاورید.
چه صفتهایی با رنگها میآیند؟ مثلا light blue یا dark red چگونه ساخته میشوند؟
صفاتی مثل light, dark, bright, pale, vivid قبل از اسم رنگ قرار میگیرند تا شدت، روشنی یا حالت رنگ را نشان دهند.
چطور با رنگها توصیف محیط را در جمله انجام دهم؟
برای توصیف محیط با رنگها کافی است صفت رنگ را پیش از اسم مکان یا شی بیاورید.
آیا ترتیب خاصی برای آوردن چند رنگ در جمله هست؟
وقتی قرار است چند رنگ در جمله به کار رود، قانون خاصی برای ترتیب آنها وجود ندارد. میتوانی آنها را طوری که منطقی به نظر برسد پشت سر هم بیاورید.
چه صفتهایی با رنگها میآیند؟ مثلا light blue یا dark red چگونه ساخته میشوند؟
صفاتی مثل light, dark, bright, pale, vivid قبل از اسم رنگ قرار میگیرند تا شدت، روشنی یا حالت رنگ را نشان دهند.
چطور با رنگها توصیف محیط را در جمله انجام دهم؟
برای توصیف محیط با رنگها کافی است صفت رنگ را پیش از اسم مکان یا شی بیاورید.




